Tabaqāt-e-Shāhjahāni-Vol.2
1.
- میر جمله سلّمه الله: از سادات صحیح النّسب است و امرای بزرگ حضرت صاحبقران ثانی(شاهجهان) و در علم و فضل ماهر، چندین تصانیف دارد همه مرغوب و محبوب و در جواب خمسه خمسه ترتیب داده و دیوان غزلیات وی نیز مرتّب شده و خلقی به طفیل آن به مایحتاج خود میرسد و بر در وی هر روز طعامی برای فقرا ترتیب میدهند و در ایّام قحط سالی این راتبه افزوده بود و جمعی کثیر را قوت الیوم همان بود خدای تعالی در عمر وی برکت دهد که فیض وی عام است. ( طبقات شاهجهانی، محمّد صادق اصفهانی، جلد دوّم، ص ۲۸۶
2.
-شیخ بایزید صابون گر قدّس سرّه : ( عهد جهانگیری) از مریدان شیخ محمّد غوث بود و در سرهند سکونت داشت، بسیار بزرگ بوده، در سنه هزار و بست و پنج که وبا در سرهند و سایر قصبات افتاده همه جا را فرو گرفت مگر محلّۀ شیخ بایزید که سالم ماند، ناگاه شیخ علّت وبا برآورد و از عالم در گذشت و آن محلّه را وبا بعد ازوی چنان فرو گرفت که از تحریر بیرون است و همه دانستند که شیخ حافظ و ناصر آن محلّه بود، چون او از میان رفت آتش وبا آن محلّه را تمام بسوخت. ( طبقات شاهجهانی، جلد دوم، ص ۲۰۶)
3.
- مولانا یعقوب تهانکی علیه الرّحمه : ( عهد جهانگیری) تحصیل تمام داشت و فهیم و خوش طبع بود، از شاگردان چیده و برگزیدۀ ملاّ جمال تلوی است، بعد از تحصیل ترک و تجرید پیش گرفت و آوازۀ رهنمایی و هدایت قطب المحقّقین خواجه محمّد باقی نقشبندی اویسی قدّس سرّه شنیده کتابها را به طالب علمان داد و خود آمده در سلک مریدان آنحضرت انتظام یافت و صاحب کشف و حالت شد و جذبۀ عجب داشت، حضرت خواجه او را همیشه دیوانه میگفتند، بعد از انتقال حضرت خواجه به سرای جاودانی تا بود در گرد فرزندان پیر بزرگوار میگذراند، در سال هزار و بست و پنج به وطن اصلی خود تهانه بهم رفت و در وبایی که آنجا واقع شد در سال هزار و بست و پنج(1025) رو به عالم آخرت آورد
4.
قصیده : مقصودی قزوینی : ( شاعر دورۀ اکبری)
هم بدین طریق تمام قصیده خوب گفته، وفات مولانا مقصودی در سال نهصد و هفتاد و هفت(977) بوقوع آمد، در آگره مدفون شد.